audio
audioduration (s)
1
10.4
corrected_sentence
stringlengths
2
77
او خیلی خوشحالتر است.
آموزش درست استعدادهای نهفتهی او را آشکار خواهد کرد.
او حرف حساب سرش نمیشود.
آن روزنامههای قدیمی به دردم نمیخورند.
صفحه کلید الکترونیکی
تمام شب صدای یکنواخت راهبان را که دعا میخواندند شنیدیم.
پیرمرد پیشاب خون آلود دفع میکرد.
پرچین مزرعه از گلهای محمدی انبوهی درست شده است.
تفکر ژرف
سطل برای تی کشیدن
اندرزگاه تنظیم خانواده
به من الهام شده بود، در دلم میدانستم.
او مرتبا حرف مرا قطع میکرد.
آیا هنوز به آن مدرسه میروی؟
او منظره را از حفظ میکشد.
از متهم اقرار گرفتن
جمعیت پراکنده ایسلند
بند کفش خود را بست.
خواهر من پری پرستار است.
برنامههای سنجیده
او را از نزدیکترین درخت حلق آویز خواهند کرد.
تار صوتی، تار آوا
خلاصهی انتقادات او به قرار ذیل است.
اول باید با پدرم مشورت بکنم.
پسند شما کدام است؟
بیشتر آن گندمها توسط کامیون حمل خواهد شد.
محکمۀ استیناف
به کودک شنا کردن یاد دادن
آب که با افسون تبدیل به عسل شده است
این شاگرد بسیار برجستهای است.
خودداری او از کمک تاسفآور است.
چطور میتوانی ثابت کنی که زمین گرد است؟
پشت ساختمان شش پنجره دارد.
ترن شبانه
بدنش طلسم شده بود و هیچ شمشیری به او کارگر نبود.
بین رفتار موقرانه و نوشتههای احمقانهی او هیچ تشابهی وجود ندارد.
از زیر پل رد شدن
او آدم خوبی است.
شمعدان
انجمن پزشکی بریتانیا
او موقع ریش تراشی صورت خود را کمی برید.
بیماریهای قلب
پیرزن مغموم بود.
برای پز دادن دانشنامهی دکتری خود را قاب کرده بود.
او و اربابش کاملا با هم جور هستند.
بد خو، بد خلق
او جرات نمیکرد در مقابل رهبر حزب شاخ و شانه بکشد.
احتمال دارد هر آن بمیرد.
آن قدر به دزدان نزدیک شدیم که صدای آنها را میشنیدیم.
آن خاطره او را دچار وحشت کرد.
محبوبیت ملی
اگر سرنخی به من بدهی معما را حل خواهم کرد.
انضباط بدون محبت به ندرت کسی را اصلاح میکند.
تمام بعدازظهر را صرف تمرین نطق خود کرد.
سربازان گرسنه با ولع غذاها را بلعیدند.
رنگ غلیظ
ستونی از ارقام که جمع آنها در زیر داده شده است
او نسبت به ازدواج بدبین بود.
سربازان را دیدم که دسته جمعی وارد سینما میشدند.
حرفهی جدید را با رغبت آغاز کردن
سر و وضع آن زندانی افتضاح بود.
ستیز عقاید متضاد
سر خود را ناگهان از پنجره تو کردن
خر شده بود و فکر میکرد آن دختر با او ازدواج خواهد کرد.
سخنان نکوهشآمیز معلم
سراسر شهر ویران شد.
این کتاب بدون اجازهی نویسنده تجدید چاپ شده است.
شاه جرج
انجام کاری را قبول کردن
احساس امنیت بیخودی
ژله سبز و گنبد مانند بود.
آغاز جنگ همهی نقشههای ما را به هم زد.
سربازان را در ساختمان یک مدرسهی قدیمی جا داده بودند.
سخنرانی او سه ساعت طول کشید.
اقدامات شدید
سر و صدای حاکی از ناهماندیشی
انواع مختلف ورزشکاران
فرماندهی نیروی دریایی
سخنانی که پر از مطالب بحثانگیز بود
سد خاکی، برغاب
سربازان زوبینهای خود را به سوی من گرفتند.
سخنران به ادعاهای حریف خود پاسخ داد.
سخنان خود را با یک بذلهی شیرین به پایان رساند.
استعدادهای او دیر شکوفا شد.
او مقاصد خود را پوشیده نمیکند.
سر و صدای کودکان وحشت زده
ارتباط نزدیک میان ارتش و شهربانی
سربازان فورا به ارزش او پی بردند و از او کاملا اطاعت کردند.
سر و صدا رشتهی افکار مرا از هم گسیخت.
سر شام در رستوران تاس انداختیم.
سربازان تفنگهای خود را به سوی ما گرفتند.
خلبان احتیاطی
سر کیف بودن، سر حال بودن، شاد و خرم بودن
سر به جیب تفکر فرو برد.
سختی هایی که در جوانی کشید
احتمال میرود که او بزرگترین شاعر ایران باشد.
سخن پر از تته پته
سربازان را با آواز و رقص سرگرم میکردند.
با گذشت روز هوا سردتر شد.
پایینترین رتبه